Wednesday 23 June 2010

یک مجسمه و یک سرگذشت غم انگیز


بلایی که بر سر این مجسمه ی هنری در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی افتاد ( یکی از جالبترین قسمت های موزه هنرهای معاصر)، مجسمه ای است که در اوایل انقلاب در کنار درب ورودی موزه نصب شده بود. داستان مجسمه ی زن و مرد کشاورز اثر داریوش صنیع زاده را تمام ایرانیان باید بشنوند و به خاطر سپرده و برای آیندگان تعریف کنند: این مجسمه در دوران پهلوی در جلوی وزارت کشاورزی در خیابان بلوار کشاورز قرار داشت ولی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مورد غضب بعضی از تندروهای مذهبی قرار گرفت و دلیل آن هم سه چیز بود: یکی سر بدون روسری زن دومی ساق پای برهنه ی زن که دامن به پا داشت و سوم نماد کمونیسم بودن آن ابتدا آن آدم عقل کلی که تصور کرد این مجسمه باعث فساد میشود، دستور داد تا مدتی روی آن را با برزنت پوشاندند و کسانی که مجسمه را در آن محل به یاد نداشتند، مدت ها سر در گم بودند که این شی عظیم زیر برزنت جلوی وزارت کشاورزی چیست ؟مدتی بعد برزنت را برداشتند و با برزنت روی سر زن کشاورز را که برهنه (!) بود و مشغول آبیاری گیاهی نمادین، محجبه کردند، یعنی لچکی روی سرش انداختند و پای زن را هم که لخت بود، شلوار بد ریختی از جنس همان برزنت پوشاندند.اما این کارها چنان با بد سلیقگی انجام شد که بینندگان تصور می کردند سر و پای زن کشاورز را گل مالی کرده اند به این ترتیب مجسمه بکلی از ریخت افتاد و مورد تمسخر مردم قرار گرفت و تا مدتها سوژه ی مردم و مطبوعات بود مبتکران لابد تصور نمی کردند چنین کاری با یک مجسمه فلزی چنین باعث مضحکه ی آنها خواهد شد.ناچار تصمیم گرفته شد تا آن را از جلو وزارت کشاورزی برداشته و به جلوی موزه ی هنرهای معاصر منتقل کنند. این کار انجام شد ولی گویا باز هم یک مبتکر و نخبه ای بر فسادآمیز بودن این مجسمه شک برد و دستور دادند اینبار آن را چنان جایی قرار دادند که اثری از آن باقی نماند. پس مجسمه را از جلوی موزه ی هنرهای معاصر هم برداشته و به انتهای باغ مجسمه موزه ی معاصر منتقل کرده اند تا چشم انس و جن بر آن نیافتد تا به بهترین شکل ممکن امر به منکر و نهی از معروف کرده باشند آنهم با یک مجسمه ی خوب... به این مجسمه نگاه کنید....به نظر شما جز ذهنهای بيمار، چه کسی ممکن است با دیدن این مجسمه تحریک شود!!؟

No comments:

Post a Comment